من اغلب با برخی از دوستان بالقوه اقتصادی و تجاری در مورد اینکه آیا سرعت نوآوری در حال شتاب است یا کند بحث می کردم. شکی نیست که امروزه شاهد نوآوری های عظیم هستیم. اما آیا این نرخی است که در گذشته شاهد بودیم (یعنی دهه ۸۰ و ۹۰)؟ آیا برای رشد اقتصاد ما و مهمتر از آن برای بهبود استانداردهای زندگی ما کافی است؟
به یاد داشته باشید که نوآوری محرک اصلی رشد بهره وری و متعاقب آن افزایش سطح زندگی شرکت کنندگان در اقتصاد است. تعریف نوآوری سخت است. کمی سازی دشوارتر است. مسلماً، نوآوری مستلزم مزایای درک کاربر است – نه فقط یک ابزار عالی دیگر. مزایای درک شده توسط کاربر در بهبود تولید ناخالص داخلی و سایر آمارها منعکس شده است.
به عنوان مثال، اخیراً نوآوری های پزشکی فوق العاده ای وجود داشته است. اما این نوآوریها امروزه مزایای زیادی برای کاربران به ارمغان نمیآورند – مانند طول عمر نوآوریهای قبلی. مثال دیگر سفر هوایی است. نوآوری سفرهای هوایی کارایی فوق العاده ای را به همراه داشت و به مسافران این امکان را می داد که از نقطه A به B در مدت زمان بسیار کوتاه و با هزینه مناسب سفر کنند. نوآوری های مدرن، مانند سیستم های سرگرمی در پرواز، چندان زیاد نیستند.
در هر صورت، گزارش زیر شاهدی بر کاهش سرعت نوآوری است.
چرخه ای، در مارس ۲۰۱۹، یک گزارش ویژه شوم با عنوان: چرا مدل رشد جهانی در حال شکستن است منتشر کرد. در آن ما یک پدیده نگران کننده را توصیف می کنیم: رشد بهره وری در اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۱ متوقف شد و شروع به کاهش کرد. آنها برای اولین بار در سپتامبر ۲۰۱۷ متوجه آن شدند و وضعیت از آن زمان به همین منوال باقی مانده است – به اصطلاح “رکود بزرگ”. این را در نمودار زیر ببینید.
نمودار بالا رشد بهره وری کل عوامل (TFP) را در مناطق جهان از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۱ نشان می دهد (GnS Economics، Conference Board). تولید ناخالص داخلی سهمی از رشد تولید ناخالص داخلی است که با سرمایه گذاری سرمایه (در تجهیزات و ماشین آلات) و بهبود کمیت و کیفیت نیروی کار (مهارت و آموزش) قابل توضیح نیست. در عمل، TFP جزء “غیر موجه” رشد اقتصادی است.
برخی ممکن است استدلال کنند که کل تولید کل ممکن است رشد تولید ناخالص داخلی نوآوری را اندازه گیری کند، که توضیح آن دشوار است. نوآوری دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ دستاوردهای بهرهوری عظیمی را در عصر فناوری اطلاعات به ارمغان آورد – شبیه به عصر آهن و عصر صنعتی گذشته. عصر فناوری اطلاعات تا حد زیادی به پایان رسیده است و نوآوری های مدرن فناوری اطلاعات برای دستاوردهای بهره وری حاشیه ای بوده است.
چرخه ای فرض میکند که ادامه محرکهای پولی و مالی توسط بانکهای مرکزی و دولتها دو نیروی اصلی پشت رشد اقتصادی را حذف کرده یا به شدت آسیب دیده است:
- تخریب خلاق و
- رابطه ریسک و پاداش
بخش عمده ای از رشد از زمان “رکود بزرگ” در سال ۲۰۰۸ توسط اعتبار تامین شده است، که به سادگی رشد تولید ناخالص داخلی را به سمت حال می کشاند. بنابراین چرخه ای آیا فکر میکنید اقتصادها خیلی ضعیف هستند و به همین دلیل است که ما یا به سمت اجتماعی شدن کامل اقتصاد جهانی یا یک فروپاشی اقتصادی حماسی – شاید هر دو – پیش میرویم؟
به نظر می رسد این پدیده پس از واکنش دولت اوباما به “رکود بزرگ” در سال ۲۰۰۸ آغاز شده است. این دولت عمدتا معمار محرک های مالی توسط بانک های مرکزی و دولت ها بود. به دور از بهبود موقت رکود بزرگ و کووید، لازم به ذکر است که آغاز خروج از این رکود برای مدت کوتاهی در دولت ترامپ با بازار آزادتر و سیاستهای کمتر طرفدار بازار آزاد بود. راننده
اگرچه می توان با آن موافق بود چرخه ای پایان نامه و آنچه با آن مرتبط است تا حدودی ممکن است عوامل دیگری نیز وجود داشته باشد که بتواند این پدیده را توضیح دهد. شاید بتوانید به دیگرانی فکر کنید که در بخش نظرات زیر توضیح داده شود.
- متأسفانه، از زمان جنگ جهانی دوم، هر نسل متوالی به دلیل افزایش نابرابری ثروت ناشی از سیاستهای پولی بانک مرکزی، ثروت کمتری برای تحقق هرگونه نوآوری بالقوه داشته است. در اینجا بیشتر بیاموزید سرمایه کمتر در دسترس نوآوران به معنای نوآوری کمتر است.
- یکی دیگر از جنبه های نابرابری ثروت این است که بسیاری از بخش های تجاری ما تمایل به داشتن انحصار، انحصار، یا در بهترین حالت تعداد انگشت شماری از شرکت ها در بخش های تجاری مربوطه خود دارند. این بدان معناست که هر یک از این واحدهای تجاری توانایی کنترل و حتی جلوگیری از نوآوری را برای حفظ موقعیت خود در بازار دارند.
- این موضوع می تواند بخشی فرهنگی هم داشته باشد. جوانان امروزی کمتر به «چیزسازی» علاقه دارند. در عوض، آنها بیشتر بر روی مقایسه آنچه دارند با دیگران و کشف جنسیت خود تمرکز می کنند.
- بحران (مثلاً جنگ، مسابقه فضایی…) یا ایجاد نیاز، در صورت نیاز، اختراع مادر است. متأسفانه می توان از این موضوع سوء استفاده کرد و نیازمند بازیگران صادق است که در درازمدت تأثیرات خوبی داشته باشند.
با کاهش نوآوری که محیط TFP را تخریب می کند، واقعیت این جهان آینده ممکن است نقش مهمی در ژئوپلیتیک و همچنین سیاست محلی داشته باشد. شاید با سوء مدیریت تصادفی یا برنامه ریزی شده دولت در اقتصاد چرخه ای شاید این درست باشد زمانی که آنها می گویند ما به سمت یک اقتصاد جهانی در آستانه یک “فروپاشی حماسی اقتصادی” پیش می رویم.
البته لازم نیست اینطور باشد. تغییر این مسیر – مانند گذشته – نیاز به رهبری جدید و ایده های جدید “واقعی” برای بازار آزاد دارد. این تنها در صورتی اتفاق میافتد که مردم «دمکراسیهای» غربی بیدار شوند و بفهمند که از نظر فرهنگی و اقتصادی در کشورهایشان چه میگذرد و از این نوع رهبران حمایت کنند.
نمودار بیشتر برای پست های امروز را ببینید.
اگر این مقاله برای شما مفید بود، لطفاً کمک مالی کوچکی به ما بدهید یک فنجان قهوه برای کمک به حمایت از روزنامهنگاری محافظهکار – یا اطلاع رسانی. متشکرم.
منبع سندیکایی برای مقاله اصلی RWR.