در آن شرایط، هر توافق صلح پایدار احتمالا مستلزم واگذاری کنترل روسیه بر برخی از سرزمینهای فتح شده، در کریمه و دونباس است، اگر پل زمینی که اکنون عمدتاً در اختیار نیروهای روسی قرار دارد، نباشد. این بهرغم هر چیز دیگری که روسیه در جریان تهاجم خود از دست داده است، به مسکو پاداش روشنی برای تجاوزاتش میدهد. و بسته به اینکه چه مقدار از اراضی واگذار شده است، بدون وجود موفقیت نظامی، اوکراین را مثله و ضعیف می کند.
بنابراین چنین توافقی ممکن است در کیف، واشنگتن یا هر دو غیرقابل قبول به نظر برسد. اما پس از آن گزینه جایگزین – بن بست دائمی که همیشه برای بازگشت به جنگ درجه پایین آماده است – اوکراین را مثله و ضعیف می کند و به جریان های پول و تجهیزات نظامی غرب متکی است و کمتر قادر به بازسازی با اطمینان است.
و در حال حاضر، جبهه متحد طرفدار اوکراین در ایالات متحده اندکی بیش از مقیاسی که ما می فرستیم در حال شکسته شدن است. بنابراین مشخص نیست که دولت بایدن یا دولت زلنسکی عاقلانه باشند که روی یک استراتژی بلندمدت برای یک درگیری منجمد سرمایه گذاری کنند که به حمایت پایدار دو حزبی نیاز دارد – و شاید به زودی به حمایت دولت دونالد ترامپ یا رون دیسانتیس.
اما سناریوی دیگری وجود دارد که در آن این معضل کاهش می یابد زیرا بن بست به نفع اوکراین می شکند. این آیندهای است که ارتش اوکراین ادعا میکند در دسترس است – جایی که با کمکهای نظامی و سختافزار کافی میتوانند ضدحملههای متواضعانه خود را به حملات بزرگ تبدیل کنند و روسها را نه تنها به خطوط قبل از جنگ، بلکه به طور بالقوه از خاک اوکراین به عقب برانند.
بدیهی است که این آینده ای است که آمریکا باید بخواهد – به جز این هشدار بسیار مهم که در آینده نیز احتمال تشدید تنش هسته ای روسیه به طور ناگهانی بسیار بیشتر از آنچه اکنون است می شود.