در اولین حضور، یک فیلم هیبریدی لایو اکشن-انیمیشن بر اساس کارتون اواخر دهه ۱۹۸۰ Chip n Dale: Rescue Rangers که در دیزنی + منتشر شد، به نظر میرسید که بیشتر شبیه به آن باشد. طنز غیرمنتظره واضح و دقیق در زیر اسب تروا یک ماجراجویی کودکانه قابل پیش بینی پنهان است.
جای تعجب نیست که کسی آماده باشد بازسازی تهاجمی فزاینده هالیوود، راه اندازی مجدد و بازآفرینی IP غبارآلود را به سخره بگیرد، اما شاید تعجب آورتر باشد که این شوخی از داخل خانه آمده است. نه هر خانه ای، بلکه خانه موش، که احتمالاً بدترین متخلف از همه آنهاست.
Chip n Dale، سریال اصلی که به مدت سه فصل از کانال دیزنی پخش شد، بر اساس یکی از آن سناریوهای عجیب و غریب تب و رویا بود که جوانان بدون شک آن را پذیرفتند. با دو موش – یکی استرالیایی، وسواس به پنیر، و دیگری بلوند، و یک مگس خانگی، دو سنجاب نیمهلباس کارآگاهی را اداره میکردند.
Chip n Dale: Rescue Rangers کاملا سرگرم کننده است
با وجود گروه بزرگ کمدین ها و بازیگران کمدی (از جمله ست روگن، تیم رابینسون، کیگان مایکل کی، و ویل آرنت)، فیلمنامه به همان اندازه که ممکن است طنزآمیز باشد، کم است. با توجه به همه چیز دیزنی، به احتمال زیاد پوزخندهای “اوه بله، این هوشمندانه است” تا خنده واقعی است.
ساخت جهان Chip n Dale شگفتانگیزترین جنبه یک تصویر است که عمدتاً شگفتانگیز است. آکیوا شافر، کارگردان Lonely Island و دن گرگور و داگ ماند، نویسندگان فیلمهای Crazy Ex-Girlend، بهطور قابلتوجهی در جزئیات یک صحنه دقت و کار بیشتری نسبت به فیلمسازان اصلی در کل فیلم انجام میدهند. با کنایههای فرهنگ عامهپسند، مشکلات بینایی، و حفاریهای ظریف در این کسبوکار تا ابششها انباشته شده است، اما از اشباع مرگ مغزی که برخی از همتایانش را غرق کرده است، کوتاه است. شوخ طبعی دانسته هرگز به خودارضایی خودارجاعی نمی افتد، به لطف دوز منصفانه هم از صداقت و هم اشتیاق واقعی برای مطالب اصلی، که گرگور و ماند به آن دست می یابند.